سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرنوشت شوم یک امپراتور

درباره ی کتاب :

در کتاب سرنوشت شوم یک امپراتور زندگی ناپلئون بناپارت، از زمان ازدواج با ماری لوییز، دختر امپراتور اتریش، بازگو می‌شود .

ناپلئون پس از این ازدواج صاحب فرزند پسری می‌شود که ناپلئون دوم نام می‌گیرد .این هنگام مصادف است با حمله ناپلئون به روسیه و شکست و عقب نشینی ارتش فرانسه که در پی آن ناپلئون به دست انگلیسی‌ها به جزیره سنت هلن تبعید می‌شود .ناپلئون دوم نیز در عنفوان جوانی بر اثر بیماری سل در حالی که آرزوی سلطنت بر کشور فرانسه را در دل می‌پروراند از دنیا می‌رود .

دیگر کتب تاریخی ...


سرنوشت شوم یک امپراتور

بخشی از کتاب :

عزیمت ناپلئون به جزیر? الب و آخرین نامه به ماری لوئیز

روز بیستم آوریل 1816 که مقرر بود ناپلئون به جزیره ی الب تبعید شود از سربازان سپاه گارد امپراتوری که نسبت به او وفادار مانده بودند خداحافظی کرد. امروز کـه مـا رسـوم نظامی و جنگی کنونی را می نگریم و چون با آن بزرگ شده ایـم ، بـه نظرمان عادی می نماید و حیرت می نماییم که چگونه سردار و امپراتوری شکست خورده ، آن هـم سـرداری خطرناک مثـل ناپلئون ، بعد از شکست هـنـوز سرباز داشت و سپاه گارد امپراتوری اطراف او بودند ؟ ولی در آن دوره یک پادشاه یا امپراتور شکست خورده هنوز احترام و وجهه داشت و سلاطین فاتح بر خود واجب می شمردند که احتراماتی برای او قائل شوند و آن احترامات را به منزله ادب و نزاکتی می دانستند که درباره ی خود آنها معمول می شود. آنها فکر میکردند که ناپلئون گرچه شکست خورده و تاج و تخت را از دست داده ، ولی وی یک امپراتور و سردار بزرگ بوده و رعایت ادب و جوانمردی اقتضا می نماید که به مناسبت افتخارات نظامی گذشته او هم که شده، مزایایی برای او قائل باشند. به همین جهت موافقت کردند که ناپلئون ششصد نفر را با خویش به جزیره الـب ببرد و در آنجا نیز درباری کوچک داشته باشد. وقتی که ناپلئون قبل از حرکت در فرانسه ، ششصد نفر داوطلب درخواست کرد که با او به جزیرة الـب بروند، شش هزار نفر داوطلب پیدا شد؛ چون کسانی بودند که احساس میکردند جزبا ناپلئون نمی توانند زندگی نمایند. هنگامی که ناپلئون از سربازان سپاه گارد امپراتوری وداع می کرد، پرچم آنها و مجسمه عقاب را که در موقع حرکت و جنگ، پیشاپیش آن سپاه به حرکت درمی آوردند بوسید و گفت و...

سرنوشت یک امپراتور

موکب عروس وارد شهر پاریس می شود.

ناپلئون همچنان به صحبت ادامه می داد و به ماری لوئیز می گفت: من دستور داده ام که در هرغذا برای شما شیرینی و گاتو بیاورند. ماری لوئیز دست ها را از شادی به هم کوبید و گفت: آه، اگر بدانید که من گاتوو شیرینی را چقدر دوست میدارم!
ناپلئون گفت: هرنوع هدیه ای را هم که میل دارید برای خانواده خود بفرستید، من دستور داده ام که هرقدر پول بخواهید به شما تقدیم کنند.
ماری لوئیز قرین تأثری ناشی از حق شناسی گردید و گفت: شما مرد خوبی هستید.
ناپلئون گفت: و برای موسیقی و نقاشی شما هم هر معلمی که لازم باشد استخدام کنید ومن حقوق آنها را خواهم پرداخت و چون می دانم گل ها و طیور و جانوران دیگر را دوست می دارید می توانید هرقدر گل و پرنده وسگ و خرگوش بخواهید در پیرامون خود نگاه دارید.
ماری لوئیز با سادگی فطری خود گفت: می توانم قمری را هم نگاه بدارم؟ ناپلئون گفت: بدیهی است و ما به قمری های شما طرز خوانندگی را خواهیم آموخت.
ماری لوئیز گفت: شما شوهر خوبی هستید و بعد از این حرف سرخ شد و ناپلئون گفت: شوهر شما حتی حاضر است بمیرد تا وسایل رفاهیت و رضایت خاطر شما فراهم گردد.
بالاخره هنگام شب کالسکه ها در زیر باران به کومپین رسید. مشعل ها را برای پذیرایی از موکب عروس و داماد روشن کرده بودند و در آنجا می بایست مراسم معرفی به عمل بیاید و ناپلئون اعضای خانواده خود و رجال رسمی را به زوجه ی خویش معرفی کند و بعد خطاب های دایر برعرض تهنیت قرائت گردد و دسته گل ها تقدیم شود و بعد از این تشریفات تازه می توان عروس را به آپارتمان مخصوص او هدایت کرد.

ترجمه ی ذبیح الله منصوری... 

 

منبع / انتشارات آثار برات

 


معرفی کتاب مارادونا ترجمه عادل فردوسی پور

 

مارادونا کیست :

 

دیه‌ گو آرماندو مارادونا در30 اکتبر سال 1960 در بوینس‌ آیرس آرژانتین متولد شد. نام دیه‌گو مارادونا در دنیای فوتبال بیش از آنکه به خاطر نبوغ و خلاقیت و بازی‌ های استثنایی او بیاید، به دلیل جنجال‌ ها و اخباری است که از زمان بازیگری او در ناپل ایتالیا همواره حول و حوش این بازیکن شاخص آرژانتینی بوده است.

دیه گو آرماندو مارادونای فوتبالیست را چگونه می توان تشریح کرد ؟ شاید همان دو گلی که در جام جهانی 1986 مکزیک به انگلیس زد کافی باشد. اما بدون شک یک کتاب درباره ی او کفایت نمی کند.داستان مارادونا را می شود بین تیترهای چشم گیر جست و جو کرد، اما برای شناخت بیش ترش باید وارد جزئیات شد: دستاوردها و شاهکار های حماسی ، تناقضات و اشتباهات، تضاد ها و یاغی گری ها . این کتاب خواندنی مسیری است که مارادونا در آن گام برداشته است ؛ از خاستگاهش تا روزی که در بومبونرا فوتبال را کنار گذاشت.خرید کتاب مارادونا ترجمه ی عادل فردوسی پور…

 

مارادونا اولین بازیکن در تاریخ فوتبال بود که دو مرتبه رکورد نرخ نقل و انتقالات را در جهان شکست. او اولین بار با بهای 5 میلیون یورو به بارسلونا در لالیگا و بار دوم با بهای 6?95 میلیون یورو به ناپولی در سری آ پیوست. او در دوران حرفه‌ای خود برای تیم‌های آرژانتینوس جونیورز، بوکا جونیورز، بارسلونا، ناپولی و سویا و نیولز اولد بویز به عنوان یک بازی‌ساز توانا، در پست هافبک هجومی بازی کرد. مارادونا در بارسلونا و ناپولی به بیشتر موفقیت‌های باشگاهی‌اش دست یافت.

 

مارادونا در زمین فوتبال گره معماهایی را باز می کرد که زمان و فضای کافی برای حل شان وجود نداشت. انگار همه چیز در اطرافش از حرکت می ایستاد و او هوشمندانه ترین تصمیم را می گرفت و عملی می کرد؛ تصمیمی که اجرایش گاهی شدنی و گاهی محال به نظر می رسید. انتخاب هایش حاصل کنار هم قرار گرفتن تجزیه و تحلیل و غریزه بود که به شکلی خارق العاده در هم ادغام می شدند و آمیخته با نبوغ ذاتی همگی در خدمت یک توپ ساده ی فوتبال در می آمدند.دیگر کتاب های ورزشی…

 

خلاصه کتاب مارادونا - فروشگاه اینترنتی آثار برات

دیه گو (قدرت مطلق در آرژنتینوس جونیورز)

مارادونای شانزده ساله اولین بازی اش را در بحبوحه ی بحران های سیاسی برای تیم اصلی آرژنتینوس جونیورز انجام داد.

اوراسیو پاگانی ، با اشاره به قدرت وحدت بخش او ، نوشت آرژانتین نیازمند رویاهای تازه است. سیاست راهی به رختکن آرژنتینوس نداشت و همه چیز در فوتبال و دختران خلاصه می شد. دیه گو اهل سیگار و الکل نبود. عاشق تمرین حتی زیر نورافکن های خاموش ورزشگاه بود و بیشتر می ماند تا تمرین کند.او توانست کارلوس مونوتی ، دروازه بان تیم ، را راضی کند تا همراه سایر بازیکنان با هم مسابقه ی شرطی پنالتی بدهند و اگر هم کسی راضی نمیشد آن ها را همراهی کند ، نوبتی به همدیگر پنالتی بزنند.

آرژنتینوس جونیورز ، به جز پرورش بازیکن ، به القای روحیه ی تیمی و مهارت های رهبری هم معروف است. بسیاری از کاپیتان های تیم ملی آرژانتین مثل خوان پابلو سورین ، خوان رومن ریکلمه و استبان کامبیاسو در رده های پایه ی این باشگاه رشد کرده اند.

دیه گو احساس می کرد پذیرش مسئولیت رهبری تیم قاعدتا باید قدم بعدی او باشد ، به ویژه که جدای از سن و سالش خلاء رهبری هم در تیم احساس می شد.ادامه مطلب...

 

 

زندگی نامه ورزشی- فروشگاه آثار برات

 

 

جام جهانی 1982 در اسپانیا

مارادونا از لحظه ای که اعلام کرد می خواهد با فوتبال خداحافظی کند مجبور شد خودش را از ته یک درهی عمیق بکشد بالا. کلافه و زخم خورده برای تعطیلات با خانواده اش به لاس وگاس رفت. غیبتش در دورهمی های تیم ملی از نظر منوتی گناهی نابخشودنی بود، اما او حال و روز مارادونا را درک می کرد. دیه گو یک جلسه ی تمرین دیگر با تیم آرژانتین را به خاطر پرستاری از مادر بیمارش، دونیا توتا، از دست داد. در بیست و یک سالگی، هیجاناتش در آستانهی فوران بود.
آلبرتو پرز، یکی از مدیران آرژنتینوس جونیورز، می گوید: «بعد از تکمیل انتقال به [جوزپ لوئیس نونیز گفتم: “شک دارم دیه گو تو بارسلونا جا بیفته. جا خورد و نگاهم کرد. “ببین کی بهت میگم… کاتالان ها آدم های عصا قورت داده ای اند، اما دیه گو از یه فضای دیگه میآد…» رئیس بارسلونا اولین هشدار را دریافت کرده بود. پرز ادامه می دهد: «
وقتی گل مذاکرات مان تمام شد، خورخه سیترسپیلر به من گفت: “بارسلونا یه ماشین به دیه گو داده. حالا به من میگه از نونیز بخوام پول بنزینش رو هم بده. “عصبانی میشه، خورخه. خودت بهش بگو. نه، نه. تو بهش بگو. من هم رفتم و به نونیز گفتم که یک مسئله ی کوچک باقی مانده… خیلی کوچک… این که… بارسلونا باید پول بنزین ماشین را هم تأمین کند… از جا بلند شد و شروع کرد به داد و فریاد کردن. “بنزین؟ بنزین؟ چند میلیون پزوتا پول می گیرید… اون وقت دنبال پول بنزین هم هستید؟»

 

کتابی ترجمه ی عادل فردوسی پور- فروشگاه آثار برات

 

سزار لوئیس منوتی و آندونی گویکوچه آ

 

دیه گو نیاز به پیمانی نانوشته با مردم داشت: از آنها می خواست در ازای هنرش تحسینش کنند. با این که رابطه اش با هواداران معمولا ناپایدار و پرنوسان بود، این پیمان برای او جای بحث نداشت. پیش شرط و نیاز او در عوض قربانی کردن زندگی روزمره اش وفاداری ابدی بود. هر گاه احساس می کرد این محبت به تمامی متوجه اوست، واکنشی خیره کننده نشان میداد.

و در بارسلونا هیچ گاه به این اندازه ستایش نشد، به خصوص از جانب رؤسای باشگاه. جوزپ لوئیس نونیز، رئیس بارسلونا، از دفتر کارش در شرکت ساختمانی نونیز و ناوارو باشگاه را اداره می کرد. بازیکن ها ارتباط چندانی با او نداشتند، اما در امور ورزشی بدون اجازهی او قدم از قدم برنمیداشتند. امور مدیریتی روزمره را به یکی از افراد مورد اعتمادش، آنتون پاررا، و وظایف معاونت اجرایی و مذاکره را به خوان گاسپارت سپرده و سخنگو و چهرهی خوش برخورد باشگاه هم نیکلاو کاسائوس بود.

نونیز قد و یک دنده بود. او مهم ترین و قدرتمندترین فرد باشگاه بود. موفقیت های اقتصادی روی ناکامی های ورزشی اش سرپوش می گذاشت. بارسلونا قهرمان لیگ نمی شد، اما با مدیریت نونیز همیشه پروژهای در حال آغاز شدن بود. او ملاحظات سخت گیرانه ای دربارهی زندگی اجتماعی و خانوادگی اش داشت و از کسانی هم که برایش کار می کردند همین انتظار را داشت و به همین خاطر در نوامبر 1982 در اولین فصل حضور دیه گو گفته بود:
وظیفه ی فوتبالیست فقط فوتبال بازی کردن نیست، او باید زندگی شخصی معقولی هم داشته باشد…

 

 

بارسلونا: هم تیمی ها و رسانه ها

 

دیه گو در لحظات بحرانی شخصیت واقعی اش را نشان می داد. اگر یک شیر سر راهش قرار می گرفت، در برابرش سینه سپر می کرد. اما گاهی هم یک تنه از عهدهی کارها برنمی آمد. در این جور مواقع ارزش حامیان او، خورخه . سیترسپیلر، گییر موبلانکو و فرناندو سینیورینی، عیان می شد.
دیه گو بعد از ناکامی آرژانتین در جام جهانی 1982 با اشتیاق بسیار به استقبال ماجراجویی در بارسلونا رفت. شروع خوبی داشت. در مسابقه ای در جام برندگان جام در ماه اکتبر، از صدهزار تماشاگری که ورزشگاه ماراکانای بلگراد را لبالب پر کرده بودند، بیشترشان از جا بلند شدند تا گل واسلینای او را تشویق کنند؛ بعد از سی متر حرکت با توپ، از پشت محوطه ی جریمه توپ را با ضربه ای قوس دار و تماشایی از بالای سر استویانوویچ، دروازه بان ستارهی سرخ، وارد دروازه کرد. این احتمالا بهترین گل مارادونا با لباس بارسلونا بود.
بلانکو نقل می کند که اواخر سال 1982 و پس از آن شروع امیدوارکننده باید با غولی بی شاخودم دست و پنجه نرم می کرد. دیه گو هپاتیت گرفته بود. سیترسپیلر از اسپانیا تماس گرفت و گفت دیه گو به چند نفر نیاز دارد که از او دلسوزانه مراقبت کنند. گفت: “من دیه گو رو خوب میشناسم و میدونم چی میخواد و چی حالش رو خوب میکنه.

 

فهرست کتاب مارادونا ترجمه ی عادل فردوسی پور:

  • پیش گفتار
  • ال پلوسا
  • پدر، دون دیه گو
  • مادر، دونیا توتا
  • گویو کاریزو ، دوست جا مانده در ویا فیوریتو
  • فرانسیس کورنه خو و سبوییتاس
  • اولین بازی برای آرژنتینوس جونیورز
  • دیه گو
  • قدرت مطلق در آرژنتینوس جونیورز
  • ملاقات با پله
  • جام جهانی جوانان 1979 ژاپن
  • خورخه سیترسپیلر
  • انتقال به بوکا جونیورز
  • مارادونا
  • ماندن در بوکاجونیورز
  • جام جهانی 1982
  • بارسلونا: هم تیمی ها و رسانه ها
  • دوستانش در بارسلونا
  • کلودیا ویافانیه
  • سزار لوئیس منوتی و آندونی گویکوچه آ
  • خداحافظ بارسلونا ، سلام ناپولی
  • کورادو فرلایینو و ورزشگاه سن پائولو
  • از سیترسپیلر به کوپولا
  • گی یر مو کوپولا
  • کارلوس سالوادور بیلاردو
  • جام جهانی 1986 مکزیک : خرافات
  • انگلیس-آرژانتین: نیمه اول
  • نیمه ی دوم
  • نیمه ی سوم
  • نیمه نهایی در برابر بلژیک و فینال در برابر آلمان غربی
  • دیه گو آرماندو مارادونا
  • کریستیانا سیناگرا و اولین اسکودتو
  • مارادونای ناپلی ها
  • از دومین اسکودتو تا جام جهانی 1990
  • جام جهانی 1990 در ایتالیا
  • پایان کار در ناپولی
  • سویا
  • نیوولز اولد بویز و مسیر جام جهانی 1994
  • دوپینگ در جام جهانی
  • بازگشت به بوکا جونیورز و سراشیبی
  • مسیر خدا شدن
  • پس گفتار
  • نمایه

 

منبع / baratbooks.ir


معرفی کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد

درباره ی کتاب :

بنویس تا اتفاق بیوفتد

 

یک کاتب مصری روی شومینه اتاق من نشسته است.

این مجسمه ی ساخته شده از سنگ را سال ها پیش در سفری که به قاهره داشتم، خریدم؛ کاتب مذکور چهار زانو نشسته و کاغذ پاپیروس را روی زانوهایش نگه داشته و قلمی هم در دست دارد، به دور دست ها خیره شده، گویی می تواند آینده را ببیند.

این مجسمه نمادی از حرف هایی که قرار است در این کتاب به آن بپردازم. نزد مردمان مصر باستان هر چیز که نوشته می شد، به واقعیت مبدل می گشت.

بنویس تا اتفاق بیفتد درسی که لازم است بیاموزیم این است که بگذاریم نوشتن امکانی باشد برای رهایی یافتن از نگرانی ها. اگر ترس ها و نگرانی هایتان را بنویسید، در مقابل خود راهی را باز می کنید و اتفاقاتی رخ می دهد که باعث می شود مشکلات آن مسیر تا حدی کاهش یابد.بنویس تا اتفاق بیفتد یک مسابقه نیست که برای پیروز شدن در آن مجبور باشید خوانا بنویسید، از قوانین پیروی کنید، روی کارت های 3 در 4 بنویسید یا… می توانید هرطور که می خواهید بنویسید. تنها قانون بنویس تا اتفاق بیفتد این است که هربار چیزی را می نویسید ، زیر آن تاریخ بزنید.( هر لباسی دوست دارید بپوشید . هیچ قاعده ای برای انتخاب لباس وجود ندارد.) دیگر کتب موفقیت...

«بیشتر افراد کار خاصی در زندگی خود نکرده اند . فقط رویا پردازی. ویا پردازی باعث حرکت شما به سمت اهدافتان می شود. در آن کتاب آمده بود که پیش از آنکه مرگتان فرا برسد همه ی هدف هایتان را که دلتان می خواهد به آن ها دست پیدا کنید را روی کاغذ یادداشت کنید.»

 

بخشی از کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد :

آیا جواب هایی که دریافت می کنید از ضمیر ناخودآگاهتان است؟

زمانی که شب موقع خواب یک سوالی را می پرسید و صبح به جوابش می رسید.

افراد شکاک می گویند:

این جواب از ضمیر ناخودآگاه شما به دست شما رسیده. احتمال دارد که حرف آن ها راست باشد، ولی شاید هم این خدا باشد که شما را به آن قسمتی از ناخودآگاه راهنمایی می کند که پاسخ آنجا است. پیش از آن که بخواهم جواب هایی را که می گیرم از ناحیه تخیلاتم بدانم، یاد ماجرایی افتادم که سال ها قبل برایم رخ داد.

در خارج از ایالت قرار شده بود که برای یک عده ی چهارصد نفره سخنرانی کنم. بانی های جلسه از من دعوت کردند که کتاب ها و نوارهای خودم را داخل اتاق پشتی به فروش برسانم. آن ها حتی چند دستیار را برای کمک به من فرستادند که بتوانم پول هایی که از طریق فروش به دست می آورم را جمع کنم. این پیشنهاد آن ها برای من حکم لطفی بزرگ را داشت ولی من آن زمان نواری برای فروختن نداشتم. سپس به یاد آوردم که هشت سال قبل یک برنامه داشتم که ضبط شده بود. پی بردم که مطالب داخل آن نوار برای این جمع بسیار مفید است ولی تنها یک هفته فرصت داشتم که آن نوار را بیابم و آن را تکثیر کنم.

داخل اتاق نشیمن را که روی طاقچه هایش نوارهای آموزشی فراوانی وجود دارد و حتی نوارهای مصاحبه های رادیویی را گشتم ولی هیچ یک از آن ها چیزی نبودند که من می خواستم. خودم مطلع بودم که چه نواری را می خواهم ولی نمی دانستم کجاست، فقط مطمئن بودم که چنین نواری در خانه دارم. دیگر مایوس شده بودم، شاید دلیلش این بود که نگران از دست دادن پول بودم، زیرا با یافتن نوار کمک مالی خوبی نصیبم می شد.

 

بنویس تا اتفاق بیوفتد

تغذیه ی ذهن درونی

اعتقاد ران بر این است که نوشتن می تواند موجب تغذیه ذهن درونی شود، یعنی یک ذهن به جز ذهن خودآگاه.
«تصویری که از محتوای هیجانی و عاطفی برخوردار است خیلی واضح در ذهن مجسم می شوند تا جایی که به مغز و ذهنی به جز ذهن خودآگاه ربط دارد به صورتی که گویی واقعیت است. وقتی ذهن به صورت دائمی تغذیه می شود «به جز ذهن خودآگاه» کائنات متوجه می شوند که من خواسنه ام از دنیا چیست. و این خود علت دیگری برای نوشتن هر روزه لیست کارهای روزانه ام است.
لیست اهداف برای ران به راهی تبدیل شد. او می تواند به فرایندهای یادگیری تند و عملی کردن آ نها در رفتار روزانه خود سازمان دهد.
نتایج سودمند آن در عمق زندگی ام خود را آشکار می کنند.

 

فهرست کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد:

 

  • داستان افراد مشهور
  • دانستن این که چه می خواهید – تنظیم اهداف
  • ایده هایتان را جمع آوری کنید : « صندوق پیشنهادات مغز »
  • برای دریافت آماده باشید
  • پرداختن به ترس ها و احساسات
  • رها شدن : « بنویسید تا به راه حل دست یابید »
  • کارهای خود را سخت نگیرید « لیست کردن »
  • روی نتیجه تمرکز کنید
  • محیط خود را تغییر دهید : « برای نوشتن به کنار آب بروید »
  • زندگی روزانه خود را بنویسید
  • متعهد شدن
  • هدف هایتان را روی هم بچینید : « موانع را از راه بردارید »
  • یک گروه تشکیل دهید : « چه کاری ؟ تا چه زمانی ؟ »
  • برای خدا نامه بنویسید
  • مقاومت بی دلیل نیست
  • رها شدن و برقراری تعادل
  • شکرگزاری
  • تحمل شکست
  • سه قدم مانده تا طلا
  • حرف آخر

 

منبع/ baratbooks.ir

 

 


معرفی کتاب اسرار ذهن ثروتمند

اسرار ذهن ثروتمند

درباره ی کتاب :

اگر چه ثروتمند ترین افراد حال حاضر دنیا، تنها یک درصد جمعیت دنیا را شامل می شوند. با این حال، واقعیت این است که کنترل نیمی از دنیا در دستان آنها قرار دارد. آمارها حاکی از آن است که میزان دارایی هشتاد نفر اول فهرست ثروتمند ترین افراد دنیا برابر با چهل میلیارد انسان طبقه متوسط است. این ارقام و آمارها در عین اعجاب انگیزی، این پرسش را در ذهن افراد پدیدار می کند که چگونه می توان به میزان دارایی دست پیدا کرد.

کتاب اسرار ذهن ثروتمند به شما کمک می کند در بازی ثروت درونتان استاد شوید. موفقیت چیزی نیست که تنها با تلاش زیاد و بی وقفه به دست بیاید. در حقیقت موفقیت اصلی از ذهن ما ریشه می گیرد و در دنیای بیرونی ما انعکاس پیدا می کند . این موضوع برای ثروتمند شدن هم صدق می کند.

مهم نیست که در حال حاضر از نظر مالی چه جایگاهی دارید. کتاب اسرار ذهن ثروتمند نوشته ی تی هارو اکر به ما می اموزد که چطور می توان از صفر شروع کرد. همچنین با خود واقعی مان رو به رو شویم . کتاب اسرار ذهن ثروتمند یکی از معروف ترین کتاب های جهان در حوزه ثروت و موفقیت است که به خواننده می گوید که باید ذهنیت های اشتباه درباره ی پولدار شدن را کنار گذاشت و با ذهنیتی تازه به استقبال پیشرفت ها رفت.

 

بخشی از کتاب :

ثروتمندان باور دارند که آنها خودشان زندگی شان را شکل می دهند.
فقرا باور دارند که «زندگی برای آنها بر اساس شانس و اقبال شکل گرفته است.»
اگر ثروت می خواهید، باید باور داشته باشید که فرمان زندگی به خصوص زندگی مالی تان در اختیار خودتان است. اگر این را باور نکنید، پس طبیعتا باید باور کنید که شما کنترل ناچیزی روی زندگی تان دارید یا اصلا کنترلی ندارید. این نگرش، اصلا نگرش ثروت محوری نیست. تا حالا متوجه شده اید که معمولا فقرا، شانس و اقبالشان را در قرعه کشی و لاتاری جست و جو می کنند؟ آنها واقعا باورشان شده که ثروت در دستان کسی است که اسمشان را از کلاه جادویی بیرون می آورد. شنبه شب ها با بهت و حیرت پای تلویزیون می نشینند و قرعه کشی را تماشا می کنند تا شاید همای سعادت این هفته روی دوش آنها بنشیند.

بی تردید همه دوست دارند برنده ی قرعه کشی باشند و حتی افراد ثروتمند هم گاهی برای سرگرمی در آن شرکت می کنند. ولی با این تفاوت که اولا آنها نصف درآمدشان را صرف خرید بلیت نمی کنند و ثانیا برنده شدن در بخت آزمایی راهبرد اصلی شان برای خلق ثروت نیست. باید باور داشته باشید که این شما هستیدکه آگاهانه یا ناخودآگاه خودتان را تبدیل به یک آدم کامروا یا معمولی یا فقیر می کنید.

 

اسرار ذهن ثروتمند

تمرین برای ذهن ثروتمند :

1. تمرکز روی هر چهار عامل ارزش خالص دارایی: درآمد، پس انداز و بازده سرمایه گذاری را بیشتر و هزینه های زندگی را با سبک ساده زیستی، کم کنید.

2. یک صورت حساب برای ارزش خالص دارایی ترتیب دهید. برای انجام این کار، ارزش فعلی تمام مایملک دارایی هایتان را بر اساس دلار جمع بزنید و مقدار کل بدهی هایتان را از آن کسر کنید. خودتان را متعهد کنید هر سه ماه یکبار، این صورت حساب را پیگیری و در آن تجدیدنظر کنید. با توجه به قانون تمرکز، روی هر طرحی تمرکز کنید، راندمان خواهید گرفت.

3. یک برنامه ریز مالی خیلی شایسته استخدام کنید که برای یک شرکت معتبر کار می کند. باز هم بهترین راه برای پیدا کردن یک برنامه ریزعالی جست و جو در بین دوستان و همکارانی است که از برنامه ریز خوب استفاده می کنند.

بسیاری از افراد

با این تصور که هزینه های اندک، تاثیری بر وضعیت اقتصادی آنها ندارد، اقدام به خرج تراشی هایی در این رابطه می کنند. همین امر، باعث می شود هزینه های به ظاهر کوچک، پس از گذشت مدتی کوتاه ، تاثیر فاحشی روی بودجه افراد بگذارد. اگر چه همواره افراد ثروتمند متهم به خرج های افراطی می شوند، با این حال، این امر در رابطه با افرادی است که به اصطلاح یک شبه به ثروت های کلان دست پیدا کرده اند. بی تردید، «کامیابی» امری پلکانی بوده و افرادی که موفق می شوند تا به بالاترین مرتبه های آن دست پیدا کنند.

هرگز مسیری را که برای رسیدن به نقطه کنونی طی کرده اند، از یاد نخواهند برد. همین امر باعث می شود آنها کاری را خارج از برنامه ریزی اقتصادی خود انجام ندهند. این امر به این معنا است که حتی هزینه های کوچک نیز برای آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است. در واقع، این امر را نباید به معنای خساست آنها دانست و واقعیت این است که آنها روی نظم و انجام امور طبق راهکار تعریف شده تاکید دارند و مقید بودن آنها به این دلیل است که عادت های آنها دستخوش تغییر نشود.

 

موفقیت چیزی نیست که تنها با تلاش زیاد و بی وقفه به دست بیاید. در حقیقت موفقیت اصلی از ذهن ما ریشه می گیرد و در دنیای بیرونی ما انعکاس پیدا می کند. این موضوع برای ثروتمند شدن هم صدق می کند.

این کتاب را به گونه ایی مطالعه کنید که گویی زندگی شما به آن وابسته است.

 

منبع / baratbooks.ir

 

 

 


راهی برای آرامش درون با نام رواقی گری

درباره ی کتاب : 

آرامش درون

 

کتاب آموزه های رواقی گری برای آرامش درون درباره ی فلسفه باستان برای زندگی روزمره و آرامش درون می باشد.ایده های اصلی رواقیون باستان برای دوران مدرن چنان کاربردی و جاودانه است که گویی بشریت هرگز تغییری نکرده است. ماهیت عملی، عقلانی و منطقی خرد رواقی این امکان را به ما می دهد که آنها را فورا در موقعیت هایی که باعث ناراحتی می شوند، مانند بانداژ کردن روی زخم ، به کار ببریم. اگر این کار را به طور مکرر انجام دهیم، واکنش های ما به رویدادهای زندگی تغییر خواهد کرد، گویی که جعبه کمک های اولیه فلسفی خود را هرکجا که می رویم با خود حمل می کنیم.

میراث سه فیلسوف برجسته ی رواقی، مارکوس اورلیوس، سنکا و اپیکتتوس ، همراه با بقایای فیلسوفان دیگری مانند کریسیپوس و زنون سیتیوم، منبع ارزشمندی برای رواقیون معاصر است. نویسنده ی کتاب (  آموزه های رواقی گری برای آرامش درون ) کوشیده است که آثار و افکار این فیلسوفان رواقی باستان را بسیار مختصر و مفید معرفی کند. و درعین حال به پرسش هایی مانند وقتی وحشت داریم چه کنیم؟ چگونه با توهین برخورد کنیم؟ چطور یک روحیه شاد احضار کنیم؟ چگونه با مشکلات مالی کنار بیاییم؟ پاسخهای جدیدتر، ساده تر و دقیق تری بدهد.

 

بخشی از کتاب :


آموزه های رواقی گری برای آرامش درون

 

احساس گناه

زمانی احساس گناه داریم که باور کنیم کار اشتباهی انجام داده ایم. این اشتباه ممکن است عمدی یا سهوی باشد. به نظر می رسد میزان احساس گناه از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. برخی افراد پس از ارتکاب کوچکترین خطاها احساس گناه می کنند اما برخی دیگر مرتکب جنایات وحشتناکی می شوند و هیچ گونه حس گناهی هم ندارند. با این وجود احساس گناه می تواند کاربردی هم باشد. این احساس به ما می گوید که کارمان اشتباه بوده است. از احساس گناه می توان برای بازگرداندن عیوب خود، عذرخواهی و انجام کارها به گونه ای متفاوت در آینده استفاده کرد. توبه از گناهان، درصورتی که منجر به کاهش کلی رنج انسان شود می تواند به عنوان یک چیز خوب تلقی شود. بنابراین زمانی که اعمال ما منجر به رنج دیگران می شود، احساس گناه بیشتر شامل احساس عدالت و همچنین شفقت می شود. اما در بسیاری از موارد، تجربه فرد از احساس گناه فراتر از کاربردها است و تبدیل به یک چیز مخرب می شود.

 

1- توبه و عقوبت

وقتی احساس گناه می کنیم، اولین چیزی که به آن نیاز داریم شفافیتی است که می توانیم با ارزیابی ذهنی موقعیت به دست آوریم. چرا احساس گناه می کنیم؟ ما چه کرده ایم؟ ما تا چه حد مقصریم؟ عدالت یکی از فضیلت های اساسی در رواقی گری است و از ما می طلبد که صادق و منصف باشیم. اگر واقعا مقصر هستیم بهتر است به آن اعتراف کنیم، عواقب آن را بپذیریم و در صورت امکان اشتباهات خود را اصلاح کنیم.  گناه بخشی از این رنج است. سنکا نوشت: «این خاصیت گناه است که در ترس باشیم.» اگر روش خود را تغییر ندهیم، دلایل بیشتری برای احساس گناه خواهیم داشت. تنها درصورتی که عقل سالمی داشته باشیم می توانیم از اعمال نادرست خود آگاه شویم. توبه کنیم و اشتباهاتمان را اصلاح نماییم تا احساس گناه فروکش کند.

 

2- قدرت تغییر

وقتی واقعا مقصر هستیم، فرصت توبه کردن، عذرخواهی و حتی مجازات وجود دارد. اما در برخی مواقع احساس گناه هیچ فایده ای ندارد جز خوشحال کردن کسانی که می خواهند ادامه رنج ما را ببینند. اگرچه ناتوانی آنها در رها کردن گذشته یک نقص قابل درک انسانی است، اما این افراد همواره برای کاهش دردشان آرزوی رنج دیگران را دارند. البته این روش کارایی ندارد زیرا شیرینی انتقام زیاد دوام نمی آورد. از درد ناشی می شود و باعث درد می شود. بهتر است نارضایتی هایشان را رها کنند و روی شادی زندگی خود تمرکز کنند. متأسفانه ما چیزی برای گفتن در مورد رفتار دیگران نداریم. برخی مردم پس از اینکه سال ها کینه های خود را به دنیای اطرافشان تحمیل کردند، آن را با خود به گور می برند. زیرا نمی خواهند آنها را رها کنند. اما در درازمدت کینه دیگران نباید مشکل ما باشد و...

 

منبع / baratbooks.ir