معرفی کتاب وقتی پلنگ خواب است
درباره ی کتاب:
وقتی پلنگ خواب است: خاطرات سرهنگ خلبان «حسین وکیلی»
با شروع جنگ تحمیلی توسط رژیم بعثی عراق، همه اقشار و اقوام ایرانی احساس کردند که تمامیت ارضی کشور و انقلاب اسلامی مورد تهدید قرار گرفته است و این خود شروع فصل جدیدی از حماسهآفرینی ایرانیان غیور بود.
سرهنگ خلبان حسین وکیلی سهر فیروزان در کتاب «وقتی پلنگ خواب است» خاطرات خود از کودکی تا امروزش را بیان کرده است. فعالیتهای ایشان در دوران انقلاب، جنگ و پس از آن به تصویر کشیده شده است.
دفتر مطالعات و ادبیات پایداری مراکز استانی، از بدو شکلگیری ضمن تشویق حوزههای هنری استانها در شناسایی حوادث و افراد با محوریت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، در نظر دارد نقش تاریخی تمامی اقوام ایرانی در سراسر کشور را در پیدایش و حفظ انقلاب ثبت و ضبط نماید.
مقدمه ی راوی:
تاجایی که یادم می آید ، از همان دوران کودکی ، هر حرکت و اتفاقی که در اطرافم رخ می داد ، ذهنم را به خود مشغول می کرد. آن قدر احساس و کنجکاو بودم که حتی موقع خواب هم ، به دنبال علت و معلول می گشتم و با حرف زدن گاه و بی گاه ، موجب نگرانی خانواده ام می شدم. کسی نمی دانست در درونم چه می گذرد و آن همه غوغای درونم برای چیست. این حالت من باعث شد کم کم از اطرافیان فاصه بگیرم و با انتخاب تنهایی به حل معادلاتم بپردازم.
همان سال هایی که جنگ در جریان بود ، علاقه داشتم وقایعی را که اتفاق می افتد جایی بنویسم . شاید تنبلی ، کار زیاد و شاید خیلی بهانه های دیگر باعث شد تا به این تکلیف تاریخی نرسم. با این حال زمان خودش وقت را تعیین کرد و با دیدن همکارم آقای شاه محمدی که از خلبانان هوانیروز است گره کار باز شد.
برای بیان خاطراتم نکات زیر را ضروری دیدم
- ثبت وقایع جنگ برایم مهم بود و نمی خواستم تجاربی را که در طی هشت سال دفاع مقدس کسب کردم ، به تنهایی برای خود داشته باشم و کسی را در آن شریک نکنم.
- این وظیفه ی من و امثال من است تا با بیان خاطرات حقیقی خود ، آینده سازان را با واقعیت آشنا کنیم.
- چهره هایی را بازگو کنم که در اوراق جنگ پنهان مانده اند.
- با بیان نقاط ضعف و قوت ارتش قبل از انقلاب، قصدم این نبود که وارد مباحث سیاسی شوم ، بلکه با بیان حقایقی که در وقوعشان حضور مستقیم داشتم ، علت ها را بیان کنم.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه راوی
پیشگفتار
فصل اول: کودکی و نوجوانی
1- جغرافیای محل زندگی
2-کودکی و نوجوانی
3- بنبست وکیلی و دعواهایش
4- قصهی تلخ چاه آب
5- گاوداری
6- باغ اَحدود
7- بدترین حادثه، بهترین آموزش
8- وقتی اخلاق تند است!
9- شور و شیرین فقر
10- کرسی گرم و قصهی شاه پریان
11- برق، فصل جدید باورها
12- رادیو، تلویزیون و سینما؛ دروازههای جهنم
13- شاه و وزیر
14- دوچرخه
15- برادر دو مهره
16- حمام عمومی
17- کُشتی با جن
18- علم بهتر است یا ثروت
19- ترک تحصیل
فصل دوم: استخدام در ارتش
1- پلنگ صفت
2- ثبتنام
3- فرحآباد
4- شروع آموزشهای نظامی
5- اردوی زمستانی
6- مرخصی بعد از اردو
7- اولین تنبیه سخت
8- تحلیل قانون و سازمان
9- تیمسار سرلشگر منوچهر خسروداد
10- هوانیروز اصفهان
11- دانشکدهی خلبانی
12- تقویت زبان در دانشکدهی افسری تهران
13- پرواز با تیمسار خسروداد
14- غرور و سماجت
فصل سوم: پا به پای انقلاب
1- همپای انقلاب
2- چوب دوسر ... !
3- حراج غیرت
3- برهم زدن نماز جمعه
5- تبعید آیتالله طاهری به مهاباد
6- بازگشت آیتالله طاهری از تبعید
7- اولین شهید اصفهان
8- پشت نقاب چهرهها
9- به دنبال برادرم
10- تظاهرات در شهرهای اطراف اصفهان
11- اولین اعتراض اولین تظاهرات
12- آزادی احمد، شکست شاه
13- لویزان 57
14– ورود امام به ایران
فصل چهارم: آشوب های غرب کشور
1- بعد از پیروزی
2- درد همیشه از یک نقطه شروع میشود
3- شروع نفاق
4- شروع عملیاتها
5- تجربهی شکارچی
6- شکار غیرقانونی
7- هر کاری در زمان خودش
8- صید و صیاد
9- فرود میان چهارراه
10- شکمهای کارد خورده
11- سانحه
12- دادبین
13- دیدار با امام
فصل پنجم: جنگ تحمیلی
1- یادی از شهید نجاریان
2- آغاز جنگتحمیلی
3- اولین مأموریت جنگی
4- مرگ، صدمتر آنطرفتر
5- منطقهی عملیاتی جنوب
6- عملیات فتحالمبین
7- عیدی ناب
8- عملیات بیتالمقدس
9- عملیات رمضان
10- اولین سفر حج
11- والفجر مقدماتی و اوقات بیکاری
12- تشکیل سازمان حفاظت اطلاعات
13- سفر به ایتالیا
14- عملیات بدر
15- مقابله با تعارضها
16- عملیات والفجر 8
17- یادی از یک دوست
18- کربلای پنج
19- جمعهی خونین مکه
20- حلبچه، بهشت روی زمین
فصل ششم: سال های بعد از جنگ
1- با نیروهای صلح سازمان ملل متحد
2- وقت استراحت
3- پرواز آموزشی
4- اولین مأموریت، اولین دردسر
5- خلبان نمونه
6- یک حادثه در عراق
7- یک محاکمه و دو پیروزی
8- دفاعیه
9- ادامهی تلاشها در اصفهان
10- سروی که زیر فشار بار، قامتش خم شد.
11- پایگاه منافقین در عراق
12- فرماندهی هنگ
13- انتقال به شرکت هلیکوپترسازی
فصل هفتم: اسناد، مدارک، عکس ها
فصل هشتم: فهرست اعلام
بخشی از کتاب وقتی پلنگ خواب است:
خسرو داد با چشمانی خشم ا?ود نگاهش کرد و مشغول بازدید سوییچ ها شد. معاونش برای بار دوم، حرفش را تکرار کرد و باز هم جوابی نگرفت . دفعه ی بعد که یکی دیگر از همراهانش موضوع را مطرح کرد، خسروداد دستش را زیر گلوی او گذاشت و او را به عقب هل داد و با عصبانیت فریاد کشید:
« سرجاتو بنشینید. مگه خلبان نیست؟! خودش باید پرواز کنه. من می خوام همین تازه خلبان شده ها پرواز کنن. می خوام ببینم چقدر یاد گرفته. عرضه داره فرمانده هوانیروز رو پرواز ببره یا پولای این مملکت رو به باد دادیم؟چه موقع اینها باید تجربه پیدا کنند؟ تمام کارها را خودتون قبضه کردید و نمی زارید جوونا خودشونو نشون بدن. مانور مال ایناست و باید از حالا یاد بگیرن.»
چون اولین تجربه ی پروازم با مقامات بلند پایه بود ، از اینکه اتفاقی بیافتد یانتوانم مأموریتم را خوب انجام دهم ، ترسیدم...