معرفی دسته ی روانشناسی بالینی
روانشناسی بالینی :
روانشناسی بالینی یک تخصص روانشناسی است که مراقبت های پیگرانه و کامل بهداشت روانی و رفتاری را برای افرد و خانواده ها فراهم کرده است.این یک تخصص وسیع است که طیف گسترده ای از آسیب های روانی شدید را در بر دارد .دامنه ی آن شامل همه سنین، تنوع متعدد و سیستم های گوناگون است و باید توجه شود که حیطه وظایف روانشناسی بالینی با روانپزشکی متفاوت است.
هدف روانشناسی بالینی:
هدف اصلی تشخیص دقیق اختلالات روانی افراد و به کارگیری راهکار و تکنیک های مناسب جهت درمان این اختالالات شخصیتی و آسیب های روانی می باشد.
از اضطراب گرفته تا اسکیزوفرنی، بیماری های روانی از هر 5 بزرگسال در ایالات متحده یک نفر را مبتلا می کند. به طور متوسط ??11 سال زمان می برد تا این افراد پس از اینکه علائم بیماری روانی برای اولین بار خود را نشان داده است، تحت درمان قرار گیرند. علائم ممکن است شامل تغییرات در خلق و خو، رفتار، اشتها، خواب، حافظه و شخصیت باشد.
به طور کل این شاخه بیشتر بیماری ها ، آسیب های روانی و تروما ها را در بر می گیرد.
رویکرد های مختلف روانشناسی بالینی :
- رویکرد شناختی رفتاری:
براساس این رویکرد، بسیاری از اختلالات روانی از افکار و رفتارهای منفی فرد نشأت می گیرند. در طی رویکرد شناختی رفتاری، مشکلات فرد از طریق گفتگو درمانی شناسایی میشود. هدف این رویکرد آن است که بیمار عوامل بروز اختلالات خود را شناسایی کند و برای کنار آمدن با آنها آموزش ببیند.
- رویکرد روان پویشی:
براساس این رویکرد، به بیمار کمک میشود تا از افکار منفی که در ناخودآگاه ذهن خود قرار دارد، آگاه شود. روانشناس بالینی در این رویکرد، به بیمار کمک میکند تا تعارضات پنهان گذشته را کشف کرده و برای درمان آن تلاش کند.
- رویکرد انسانگرایانه:
براساس این رویکرد، هر بیماری خصوصیات خود را بهتر از هر کسی میشناسد و میتواند در جهت تخریب یا بهبود هر یک گام بردارد. در رویکرد انسانگرایانه روانشناس بالینی به بیمار کمک میکند تا بر زمان حال تمرکز کند و اشتباهات گذشته خود را فراموش کند و خود بیمار در جهت درمان خود اقدام کند.
کتاب های روانشناسی بالینی :
این کتب در واقع کتب تخصصی بوده که بسیار مورد توجه ااستادان و محصلان این حوزه در دانشگاهها، قرارگرفتهاست. این کتاب ها برای افرادی نوشته شده که قصد تقویت دانش و آگاهی خود را در زمینه روانشناسی بالینی، دارند. که ازجمله این افراد، افراد متخصص در روانشناسی و شاخههای آن و دانشجویان و افراد مشتاق به آموختن این علم، میباشند.
باید توجه داشت که این کتاب غالبا درباره این موضوعات بحث نموده که خود نشان داده که چه کسانی مخاطب این کتاب میباشند. در ابتدا به معرفی این حوزه پرداخته و به فعالیت حرفهای در این زمینه و چگونگی تربیت یک روانشناس بالینی، اشاره شدهاست. در قدم بعدی درباره تاریخچه این رویکرد در این کتاب و مباحث مرتبط با این رشته و فرهنگ مربوط به این رشته و به بسیاری دیگر از موارد با جزئیات، پرداخته شدهاست.
روانشناسان، معمولا این کتاب را در دوران تحصیل خود به عنوان منبع دانشگاهی مطالعه کرده اند. دانشجویان، اساتید و روانشناسان میتوانند از طریق سایت بانک کتاب مارکا نسبت به سفارش کتابهای دانشگاهی به صورت اینترنتی اقدام نمایند.
تفاوت روانشناسی بالینی با روانشناسی عمومی :
تفاوت روانشناسی بالینی و عمومی در این است که روانشناسی عمومی، بررسی رفتارهای ذهنی و عملکردهای روانشناختی است ، در حالی که روانشناسی بالینی، صرفاً یک مطالعه علمی نیست، بلکه یک گام جلوتر است و به ارزیابی و پس از آن درمان بیماری های روانی می پردازد.
هدف روانشناسان این حوزه استفاده از روش های علمی و اصول روانشناسی برای درمان کسانی است که از مشکلات روانی و آسیب های روانی رنج می برند. روانشناسان بالینی تجربه انجام تست های روانشناختی ، تحقیق ، مشاوره و درمان را دارند. هدف اکثر روانشناسان بالینی ، پیشنهاد یک دوره درمان برای بهبود سلامت روان بیماران است.
یک روانشناس عمومی ، توجه بیشتری به افرادی که مشکلات آسیب شناختی کمتری دارند، دارد در حالی که یک روانشناس بالینی تمرکز بیشتری روی افراد مبتلا به روانپریشی یا بیماری روانی جدی تری دارد.
درباره ی کتاب وقتی نیچه گریست :
کتاب رمان وقتی نیچه گریست نوشته اروین د.یالوم، روانپزشک و استاد دانشگاه استنفورد، می باشد که در سال 1992 به زبان انگلیسی منتشر شد. این کتاب روایتی از روانکاوی افراد مهم و سرشناس قرن 19 مانند نیچه می باشد. این کتاب تلفیقی از خیال و واقعیت است. داستان از دیدار خیالی نیچه، فیلسوف آلمانی، و دکتر برویر که یک روان درمانگر است شروع میشود.
دکتر برویر در قرن 19 میلادی و در آستانه چهل سالگی است، او روانشناس و روان درمانگر است و به طبابت بیماران خویش مشغول است. معشوقه نیچه لوسالومه از دکتر برویر میخواهد بدون اینکه خود نیچه متوجه شود، درمان او را برعهده بگیرد. ملاقات عجیبی است فردریش نیچه در مقابل دکتر برویر گارد شدیدی دارد. حرفها و کلمهها بسیار حساس هستند
بخشی از کتاب :
نیچه که گلههای بروئر به وضوح درش بیاثر بود، مانند معلمی که به پسر بچهی عجولی پاسخ میدهد، گفت: «به موقع چگونه غلبه کردن را به شما خواهم آموخت. شما میخواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمیتوان با پرواز آغاز کرد، ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم و نخستین گام در راه رفتن، درک این نکته است، کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. سهلتر و بسیار سهلتر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود، راهبر خویش باشی.» با گفتن این جملات، نیچه شانهی کوچکش را برداشت و مرتب کردن سبیلش پرداخت.
«اطاعت از دیگران، سادهتر از فرمانبرداری از خود است؟ پرفسور نیچه، چرا مرا شخصیتر مورد خطاب قرار نمیدهید؟ معنای سخنتان را میفهمم، ولی آیا با من صحبت میکنید، با این سخن چه کنم؟ مرا عفو کنید اگر این گونه زمینی صحبت میکنم. در حال حاضر، امیالم دنیوی است. من به دنبال چیزهای سادهام، این که در ساعت سه صبح، خوابی بدون کابوس داشته باشم و از فشاری که بر قفسهی سینم حس میکنم، تا حدی رهای یابم. در اینجاست که هراس من لانه کرده است.» و با انگشت به وسط جناغ سینه اشاره کرد و...